پیامبر اکرم(ص) هیچ یک از اصحاب و یا خانوادة وی را نخواند، مگر خواندن وی را لبّیک گفت (ر.ک؛ ابنسیّد، 1414ق.، ج 2: 400). روایت شده است که سعد بن عبدالله به مقداری پول نیازمند شد و خجالت کشید که به امام حسن عسکری(ع) بگوید، ولی وقتی که به خانه برگشت، امام(ع) صد دینار برای او فرستاد و فرمود: اگر خواستهای داشتی، بگو و خجالت نکش و انشاالله هر چه که دوست داری، برای تو پیش میآید (ر.ک؛ مسعودی، 1426ق.: 250). لیث بن طاووس میگوید: مهدی بخشندة مال و با مسکینان مهربان و با کارگزاران سختگیر است»11 (طبری، 1383ق.: 207).
امام موسی کاظم(ع) میفرماید: هرکس برای برادرش در هنگامی که او حاضر نباشد، دعا کند، از عرش به وی ندا داده میشود که صدهزار برابر آن دعا برای تو قرار داده شد»14 (کلینی، 1407ق.، ج 2: 508). حضرت فاطمه(س) همیشه به هنگام راز ونیاز با خدا برای همسایهها و دیگران دعا میفرمود و هنگامی که فرزندش سؤال میکند که در دعا برای خودمان اولویّت نمیدهی؟ پاسخ میدهد: اوّل همسایه و دیگران سپس خودمان» (ابنبابویه، 1385، ج 1: 1).
تواضع نسبت به طرف مقابل در مناظره، شیوة ائمّه(ع) بوده است. و ما هیچ مناظرهای را نمییابیم که آنان نسبت به این امر بیتوجّه باشند، بلکه در هر مناظره، بحث و گفتگو نسبت به مخاطبین تواضع داشتهاند و با متانت تمام، سخنان طرف مقابل را میشنیدند، ولی حضرت در مقام پاسخ، در عین فروتنی با قاطعیّت جواب میدادند تا شبههای برای مخاطبان باقی نماند. در مناظره با جاثلیق، وقتی حضرت از جاثلیق اعتراف گرفتند که حضرت عیسی(ع) به آمدن پیامبر اسلام(ص) بشارت داده است، رو به رأسالجالوت ـ عالم یهودی ـ کرد و فرمود: ای رأسالجالوت! سفر فلانی از تورات را گوش کن از زبور داوود. رأس الجالوت گفت: خدا بر تو و خاندان تو مبارک گرداند، بخوان! پس حضرت سفر اوّل از زبور داوود را تلاوت فرمود تا اینکه به نامهای محمّد، علی، فاطمه، حسن و حسین رسید و فرمود: من از تو سؤال میکنم ای رأسالجالوت! به حقّ خدا بگو و گواهی بده که آیا در زبور داود هست؟ و نترس! من همان امان و عهد ذمه که نسبت به جاثلیق دادم، به تو هم دادم. در این هنگام رأسالجالوت گفت: بله. عین این در زبور هست. در این هنگام حضرت فرمودند: به حقّ آیات دهگانهای که خداوند بر موسی نازل کرده است، آیا صفت محمّد، علی، فاطمه، حسن و حسین را در حالی که عدل و فضل را به آنان نسبت داده است، در تورات مییابی؟ رأسالجالوت پاسخ داد: بله، این گونه است و هر کسی این مطلب را انکار کند، به پروردگار خویش و پیامبران او کافر گشته است (ر.ک؛ مجلسی، 1403ق.، ج 49: 77).
حضرت رسول(ص) هرگز از کسی برای خود انتقام نمیگرفت، بلکه میبخشید و گذشت میفرمود (ر.ک؛ طباطبائی، 1378: 51)، مگر اینکه حرمت خدا از بین میرفت (ر.ک؛ بیهقی، 1405ق.، ج 1: 310). امام صادق(ع) میفرماید: سه چیز از خوبیهای دنیا و آخرت است که یکی از آنها گذشت از کسی است که به تو ظلم کرده است»5 (کلینی، 1407، ج 2: 107).
آیین اسلام به عنوان کاملترین دین الهی، ضمن اینکه از مسئولیّت افراد نسبت به هم، افراد نسبت به حکومت و حکومت نسبت به افراد سخن میگوید و راهکاری را به نام امر به معروف و نهی از منکر پیشبینی کرده است. امام باقر(ع) میفرماید: امر به معروف و نهی از منکر راه انبیا و و روش صالحان است»16 (حرّ عاملی، 1409ق.، ج 16: 119). خداوند متعال اساس دعوت دعوتکنندگان الهی را بر همین اصل نهاده است. قرآن میفرماید: و پند دِه که مؤمنان را پند سود بخشد»17 (الذّاریّات/ 55). روش امر به معروف و نهی از منکر در جلوگیری از گمراهی انسان نقش اساسی دارد و هنگامی اِعمال میشود که روش ارشاد و راهنمایی مؤثّر واقع نشود. امّا در بهکارگیری این روش باید شرایط و نکاتی مورد توجّه قرار گیرد؛ زیرا به کار بردن این روش باعث ایجاد و استحکام نظام ارزشها در فرد و جامعه میشود.
درباره این سایت